عکسهای عجیبی که با فتوشاپ به وجود نیامده اند

همه ما می دانیم که با دستکاری عکسها با فتوشاپ، می توان نتایج شگفت انگیزی به دست آورد. اما عکاسانی هم وجود دارند که ترجیح می دهند عکسهایی بگیرند که به نظر غیر واقعی و دستکاری شده می آیند. در ادامه تعدادی از این عکسها را مشاهده خواهید کرد.

شکار قورباغه توسط گیاه گوشتخوار

گیاهان گوشتخوار، همان طور که در تصویر این قورباغه درختی به دام افتاده پیداست، موجودات دوست داشتنی نیستند. venus flytrap یکی از معدود گیاهانی است که می تواند به اندازه ای سریع حرکت کند که حشرات (و گاهی پستانداران کوچک) را شکار کند.

زندگی سگی

در روز ازل خداوند برای همه عمری معین کرده بود و برای انسان سی و پنج سال عمر تعیین کرده بود. آدمیزاد که به هیچ چیز قانع نیست پیش خدا شکایت برد که: خداوندا این سی و پنج سال کم است، مقداری بر آن اضافه کن تا بتوانم در آخر عمر عبادت کنم. مامور اجرا، خر را از همه ساکت تر دید، بیست سال از عمر او برداشت و بر عمر آدمی اضافه کرد. بنابراین عمر انسان از سی و پنج به پنجاه و پنج رسید. اما چون از عمر خر بود این بیست سال بعد از سی و پنج، آدمی مجبور شد مثل خر کار کند و جان بکند!

دوقورت و نیمش باقی است

حضرت سلیمان از خدا خواست تا اجازه دهد یک روز تمام مخلوقات خدا را برای صرف ناهار دعوت کند. سلیمان به کلیه پیروان خود دستور داد هر چه می توانند غدا جمع آوری کنند.

پس از چند ماه مقدار زیادی از هر نوع غذا در ساحل دریا جمع آوری شد و در روزی که تعیین شده بود، حضرت سلیمان تمام جانداران را به ساحل دعوت کرد و همین که تمام آنها آمدند ناگهان بزرگی سرش را از آب بیرون آورد و گفت: ای سلیمان صبحانه من را بیاور که خیلی گرسنه هستم.

بزرگترین گربه سانان

به نظر می رسد که این جانور یکی از حیوانات ماقبل تاریخ یا از موجودات شگفت انگیز فیلمهای هالیوودی باشد. ولی هرکول هر بار که دهان بزرگ خود را برای غریدن باز می کند، نشان می دهد که موجودی است واقعی از گوشت و خون. این حیوان که بخشی از آن شیر و بخش دیگر ببر است، فقط یک گربه بزرگ نیست، بلکه یک گربه عظیم الجثه است که در حالت ایستاده روی پاهای عقبی اش 10 فوت طول دارد. به دلیل اینکه از آمیزش شیر و ببر به وجود می آید به آن لایگر (lion + tiger) می گویند و بزرگترین گونه گربه سانان به شمار می رود. غذای او در یک روز عادی، 200 پوند گوشت است که معمولا گوشت گاو و جوجه است و می تواند در یک وعده 100 پوند گوشت بخورد. با وجود آنکه تنها سه سال دارد، وزن آن نیم تن است.

ستونهای چرخان

شهر ممنوعه

شهر ممنوعه یکی از جاذبه های گردشگری کشور چین می باشد که در شهر پکن واقع شده و یکی از بزرگترین عمارتهای معماری جهان محسوب می شود. در شهر ممنوعه شش قصر بزرگ، چند سالن مراسم و تعداد زیادی مجسمه وجود دارد. برای بازدید از این مجموعه دست کم نصف روز زمان لازم است. موزه گنجینه سلطنتی هم در یکی از عمارتها واقع است.

قصیده گنج عفت

زن در ایران پیش از این گویی که ایرانی نبود
پیشه‌اش جز  تیره‌روزی  و   پریشــــــانی نبود

زندگی و ‌‌‌‌‌‌مــرگش اندر  کنج عزلت‌ می‌گذشت
زن چه بود آن روزها، گــــر زان که زندانی نبود

کس چو زن، انـــدر سیاهی قرنها منـــزل نکرد
کس چو زن، در معبــــد سالوس قــربانی نبود

در عدالتخانـــه‌ انصاف، زن  شاهـــد نداشت
در دبستان فضیــــلت، زن دبستـــــــانی  نبود

دادخواهیهــــای زن میمانــد عمری بی‌جواب
آشکارا بـــــــود این بیـــــداد، پنهـــــــانی نبود

 بس کسان را جامه و چوب شبانی بود، لیک
در  نهـــاد جمله  گـــرگی  بود، چــوپانی نبود

 از بــــــرای زن به  میــــــدا ن فــــراخ زنــــدگی
 سرنوشت و قسمتی، جز تنگ میــدانی نبود

 نـــــور دانش را زچشم زن نهـــان می‌داشتند
این نـــدانستن ز پستی و گرانجـــــــانی نبود

زن کجــا بافنــده می‌شــد بی‌نخ و دوک هنــر
خــــرمن و حاصل نبـــود آنجا که دهقانی نبود

 میـــوه‌های دکـــه‌ی دانش فراوان بــــود ، لیک
 بهـــــر زن هــــرگز نصیبی زین فـــــراوانی نبود

 در قفس می‌آرمید و   در  قفس  می‌داد  جان
 در گلستان، نام از این مـــــرغ گلستانی نبود

بهـــــر زن،  تقلیـــد تیه فتنه و  چــــاه بلاست
زیرک  آن  زن کاو  رهش این راه ظلمانی نبود

آب و  رنـــگ از علم می‌بایست شــــرط برتری
بـــــــــا زمـــــرد یاره و لعل بـــــــدخشانی نبود

جلوه‌ی‌صد‌‌‌پرنیان ،‌ چون‌یک قبای‌ساده نیست
 عزت از شایستگی بود، از هوســــــرانی نبود

 ارزش پوشنده، کفش و‌ جامـــــه را‌  ارزنده کرد
قــــدر و پستی، با گـــرانی و بـــــه ارزانی نبود
  
ســــادگی و پاکی و  پرهیز، یک یک گــــوهرند
 گــــــوهر تابنـــــده، تنهـــــا گوهـــــر کانی نبود

 از  زر  و  زیور چه سود آنجا که نادان است زن
 زیـــــور و  زر، پــــرده‌پـــــوش عیب نادانی نبود

عیب‌ها را  جامه‌ی پرهیز پوشانده‌ست و  بس
جامـــــه‌ی عجب و هـــوا، بهتر  ز عریانی نبود

زن سبکساری نبیند تا گـرانسنگ است و پاک
پـــــاک را آسیبی از آلــــــوده دامـــــــانی نبود

زن چو گنجور است‌و عفت،گنج و حرص‌و ‌آز،دزد
وای اگـــــــر آگـــــه از  آیین نگهبـــــــــــانی نبود

اهـــرمن بر سفره‌ی تقوا نمی‌شد میهمــــان
زان که می‌دانست کان جا، جای مهمانی نبود

 پا بــــــه راه راست بایــــد داشت، کاندر راه کج
تـــــوشه‌ای و رهنمـودی، جــــز پشیمانی نبود

چشم و دل ر ا پـــرده می‌بایست، امـا از عفاف
چــــــادر پـــــــوسیــــــده، بنیاد مسلمانی نبود

خسروا، دست تـــــوانای تــــو آسان کــــرد کار
ورنـــــــه در این کـــار سخت امیــد آسانی نبود

شه‌نمی‌شد گر‌در این گمگشته کشتی‌ناخدای
ســــاحلی پیـــــدا از  این دریــای طوفانی نبود

بایـــد این انـــوار را پروین بـــــه چشم عقل دید

مهــــــر رخشان را نشایــــد گفت نــورانی نبود

پروین اعتصامی